هیربدهیربد، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

هیربد هدیه ی خدا در کریسمس

الان دیگه هیربدجونی برای خودش ماشالله مردی شده ، خواهرش هم دیگه نمیرسه به وبلاگ برادرش سربزنه الان هم بادیدن وبلاگش تمام خاطراتم زنده شد❤️

هیربدجوجو

  هیربد جوجو کلی کلمه جدید یادگرفتی وکلی لجوج شدی کلماتت دیگه 2حرفی شدن مثلا (ماله منه) یا (ماله مامانه)یا (تخت لالا) و... پریروز با مامانی رفتی فرودگاه دنبال بابا من نیومدم کلاس بودم بابا روکه ازدور دیدی داد زدی بااااااااااابااااااااااا بابا خلاصه کل آدمای تو فرودگاه فهمیدن توبابات اومده خخخخخخخخخ هرچی که ازت میخوایم میگی (نه) نمیدونم نه روکی به تویاد داد (هیربد بیا بوس بده ) میگی نه (هیربد بیا غذابخور) میگی نه گاهی وقتا این قدحرصم میگیره وقتی میگی نه دلم میخوادلهت کنم توی بیرون که دیگه وای دیوانه میشیم کالسکتو ورمیداریم به جایی اینکه توش بشینی خودت حلش میدی هرچی میگیمبشین اون تو میگی نه وااااااای ازدستت ...
28 مرداد 1393

باغ وحش وعکس

                                           سلام هفته پیش که بابا اومد بخاطرشماتصمیم گرفتیم بریم باغ وحش چون علاقه شدیدی به حیوانات داری مخصوصا سگ و گربه خلاصه رفتیم عکسم گرفتیم ولی نشد از شیرو گرگ و میمون و....عکس بگیریم چون سرقفس هاشون خیلی شلوغ بود توهم خیلی نترسی قشنگ حیوونارونازمیکنی کم مونده بود غذا بدی بهشون برعکس من که حتی نزدیک قفساشونم نمیرفتم باباسعیدبه گوزن ها غذامیدادمن میترسیدم شاخ بزنن اینم ...
18 مرداد 1393
1